تردید دارم مرده ام یا زنده ام من / / گویا که دورم خسته ام بازنده ام من
سوهان روح من شده دنیا پرستی / / دور از تبسم بی خیال خنده ام من
عمری تلف شد در خیال خودنمایی / / از خود همیشه دائما شرمنده ام من
در سی نمای چهره مرداب مردیم/ / تو خسته ای گم گشته او پر کنده ام من
در جام چشمانم بریز ای جان چشمم / / نوشیدنت را طالبم تا بنده ام من
ای کاش چون خون در رگم می ریخت جامت / / خورشید می نوشم دگر تابنده ام من