صدای پای بهار

دفترچه اشعار کاف شین

صدای پای بهار

دفترچه اشعار کاف شین

غمت زمین و زمان را به دست طوفان داد

امیدوارم این یکی دیگه آخرین شعری باشه که در انتظار یار سروده میشه البته فقط به این دلیل که اون یار گلعذار و آن بهار پرشرار در زمین بی قرار خیمه زده باشه



غمت زمین و زمان را به دست طوفان داد

شبت چه فر و شکوهی به عمق عرفان داد


همین که گریه ما را به ماه می بردند

زمین تبسم گل را به آبگردان داد


دگر به طاقت طاق زمانه بوی شما

به هر چه شعر به جز انتظار پایان داد


نگر به کوری چشمان زار صد یعقوب

نبود چشم ، تباهی به بیت الاحزان داد


ز بس که خسته شدم در تلاتم شب تار

دلم چو آهوی در خون تپیده ای جان داد


بیا بیا که شدم کافری خرابه نشین

و کافشین سر خم را به دست شاهان داد

چرا وبلاگ اشعارم بروز نمیشه ؟!

حالا بیاین بگید چرا آپ نمی کنی و شعر تازه خبری نیست / عزیزان شاهد ما از غیب رسید / شعر گفتن به ما نیومده ! اینم سندش :

خبرگزاری فارس: فاطمه نانی‌زاد از شعرای جوان کشور در دیدار سالیانه شاعران با رهبر انقلاب در نیمه ماه رمضان، غزل کوتاهی را تقدیم به آستان حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام کرد که رهبر انقلاب خطاب به وی فرمودند: حیف می‌شد اگر این شعر را نمی‌خواندید.



همچون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود          هر کس میان صحن حرم راه می‌رود
 از هر چه غصه دارد و غم می‌شود رها         هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود
 وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند              از سینه‌های شعله‌زده آه می‌رود
 اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست           از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود
 خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست      هر شب به پای‌بوسی آن ماه می‌رود
 باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست.             حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود

حالا مقایسه کنید اغلب سروده های بنده در مقام قیاس با این تغزل زیبا شایسته عنوان معر هم نیست شعر شدن پییشکش !