-
قصیده خواب
جمعه 8 آبان 1388 23:59
یک کاسه خواب ریخت به روی کتاب مشق یک استکان ترانه برایت شکسته بود خوابم کنار پنجره افتاده مثل سنگ از بس که بال بخت من از اوج خسته بود یک ذره هم تخیل من پا به ماه شد از بس که با بهانه فردا نشته بود امروز جای جام تو خمیازه می کشم دیشب به روی من در میخانه بسته بود یادش به خیر انجمن شاعران خواب خرما نداده رفت کلاسی که...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 تیر 1388 20:54
بی تو افتادست عالم دست آدم خوارها می خورند اینجا و آنجا مغز مردم مارها شهر مرد عنکبوتی برجهای زیر آب مردمان حبس گشته در پس دیوار ها انگلان مفت خور ،شهر به یغما رفته ،ترس می فروشند آدمیت را سر بازارها کاوه ای کو همتی کو خیل یارانت کجاست آری از ما ها نبینی جز همین سربارها
-
بازا که آب رفته عمر جهان توئی
سهشنبه 22 اردیبهشت 1388 22:14
در خاطراتت ای گل مست ای دوست صدها هزار لاله شکست ای دوست صدها هزار صاعقه برپا شد صد هزار خسته نشست ای دوست در کوچه های کاهگل مهتاب نور سفید ماه شکست ای دوست بهتر زمن ز خاک خبر داری آبی ترین هر چه که هست، ای دوست! دیدی نیامدی و دلم پژمرد تا بند بند سینه گسست ای دوست در کلبه غریبی ام آیا خبر شدی بی تو شدم چه خسته و پست...
-
برف مبارد ولی من تا ابد طوفانی ام
شنبه 5 بهمن 1387 22:15
یه شعر همین طوری برف مبارد ولی من تا ابد طوفانی ام گرچه می فهمم که من امروز و فردا فانی ام گاه می بینم که بی تو قبر من وحشت سراست گاه با یک غفلت غمبار می ترسانی ام لحظه ها در عکسهای من شرنگ آمیختند وه چه شیرین زهر دادی ای تو جان جانیم حرف مردی در میان بود از تبار آفتاب شبچراغ تو کجا پنهان شد از نادانیم خواهد آمد با...
-
َشمارش می کنم فریادها را
یکشنبه 22 دی 1387 22:01
شمارش می کنم فریاد ها را فرا می خوانم امشب بادها را برای رعد هم برنامه دارم که رسواتر کند بیداد ها را برای آب و آتش خون و شمشیر فراخوان می دهم فرهاد ها را که شیرینی در این عالم نمانده بریدند از ستم شمشاد ها را غروب شهر غزه غرق خون شد سحر کو تا کشم جلاد ها را خجالت چیزی خوبی هست اما فدا شد نسل ما افسادها را ارارتور...
-
آنچه خواندیم فقط سایه سبز پائیست
یکشنبه 22 دی 1387 20:49
این چه سرّیست که با سرو سری سودائیست می دهد یاد سرت بر نفس شیدا ایست می شناسیم تو را یا که نه؟ اما حتما لطف داری و دلت تا به ابد دریائیست سر نی را به سر نیزه تلاوت کردی این دگر آخر عشق است و سر والائیست گر چه اینجا همگی قافیه را باخته ایم واژه های غزلت تک به تکش رویائیست مغر بیت الغزل شاه عبادات نماز سجده با تربت...
-
آدم به مدح کار تو وادار میشود
دوشنبه 11 آذر 1387 20:41
آواز مرگ شب پره تکرار میشود آغاز یک مقاله کشدار میشود از رد پای اشک تو بر روی خاک و سنگ گویا تمام منظره دیوار میشود هر گل که با نسیم تو یک لحظه می تپد روی سرش هوای تو آوار میشود تو از معـــــادلـــات سه مجهولی منی این جهل ساده ایست که انکار میشود زیبای من به مشکل خوبی اشاره کرد که روی پله پله آن کـــــار میشود دور از...
-
شعر دیگران
دوشنبه 18 شهریور 1387 00:26
امروز برای شهدا وقت نداریم ای داغ دل لاله تورا وقت نداریم با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم چون شخص مهمی شده نفس دغل ما اندازه یک قبله دعا وقت نداریم در کوفه تن غیرت ما خانه نشین شد بهر سفر کرب و بلا وقت نداریم هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم خوب است ولی حیف که وقت نداریم یک شاعر گمنام...
-
السلام علیک یا بقیة الله
جمعه 25 مرداد 1387 11:48
سلام ولادت ناموس دهر و محور کائنات حضرت مولا بقیة الله الاعظم صاحب الزمان م ح م د ابن الحسن العسکری روحی له الفدا را خدمت تمام پاکدلان و شیعیان حضرتش تبریک می گوئیم دارد حظور ناب تو یک خواب میشود یا یک کتاب سری و نایاب میشود وقتی تو نیستی همه حتی ترانه ی- - دریا وبال گردن مهتاب میشود من مانده ام در این شب معکوس سرد و...
-
امشب برای مرگ تو ناقوس می زنند
پنجشنبه 17 مرداد 1387 19:50
امشب برای مرگ تو ناقوس می زنند یا پرده شمارش معکوس می زنند عمر است مثل خواب و تو وقتی که می روی حرف از همان تشابه ملموس می زنند امروز با سرود تو انسی گرفتیم فردا همان ترانه مأنوس می زنند آری خوشا به حال کسانی که با تبر بر ریشه های این شب منحوس می زنند ای کافشین از التماس دعا امشب عاشقان جامی به یاد این دل محبوس می زنند
-
طوفان گرفته بود، کلاهی نمانده است
پنجشنبه 10 مرداد 1387 15:46
طوفان گرفته بود، کلاهی نمانده است خرمن به باد رفته و کاهی نمانده است بی تو مچاله ایم در آوار روزگار یا پرشکسته ایم و پناهی نمانده است از بس کشیده ایم غم دوری تو را در جعبه ها مداد سیاهی نمانده است از کاف و شین که کفتر شیدای کوچه هاست دیشب شنیده کوه که چاهی نمانده است این جاده ها که خیس و کبودند شاهدند تا ساحل ظهور تو...
-
شعر ترکی به مناسبت مبعث
چهارشنبه 9 مرداد 1387 10:46
تضمینی معنوی از قسمتی ازغزل حافظ با مطلع ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد بیر اولدوزی پارلاندی گون تک آسمان دا او اولدوزون یوخدی تایی هچ کهکشاندا او واقعا حی و حیاتی پارلاق اولدوز او اولدوز اولدی گونلرین شاهی جهاندا مبعوث اولادا اوندا شیطان اولدی مایوس شیطان مایوس اولدی او مبعوث اولاندا اونـنـان دمک شرمنده ایلر آدمی نی...
-
یا علی
چهارشنبه 26 تیر 1387 19:15
به رد پای بلندت که روی دوش شب است همیشه نام علی زادگاه تاب و تب است تو خانه زاد خدایی قسم به بیت عتیق که تار موی سرت برتر از هزار لب است
-
کلاس شیطان
دوشنبه 3 تیر 1387 09:58
گشت شیطان جانی سابقه دار بهر اغفال من و تو بی قرار در کلاس تفرقه اولاد او می شنیدند از لبش اوراد او نسل انسان را فقط تنها کنید با غرور و کینه از هم وا کنید از نژاد و جنس برتر دم زنید با منم آتش به این آدم زنید داد مردان را بگیرید از زنان از حقوق زن شود کر آسمان زن مگر ماشین اولاد آوریست مرد پر قدرت ذلیل دیگریست زن چرا...
-
سلام برعاشقان حقیقی
شنبه 18 خرداد 1387 17:49
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده یا بضعة رسول الله فاطمة الزهرا و رحمة الله وبرکاته علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و اسئل الله بحقک و بحق ابیک و بحق بعلک و بحق بنیک و السر المستودع فیک ان تجعلنی من شیعتکم و اشیاعکم والمستشهدین بین یدیکم این غزل رو که در مورد مصائب نوین اهل بیت عصمت و طهارته تقدیم...
-
علم بدون تهذیب ام المصائب ماست
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:46
بازیچه زبان شد ،عرفان و دانش و دین اسرار عارفان شد آواز های نسرین رازی که بود پنهان در نزد عشق بازان با طبل و ساز می گفت استاد طبل سازان علم بدون تهذیب ام المصائب ماست از زاهدان ناپاک هر گوشه جنگ و دعواست وقتی طبیب می گفت سیگار مرگ خاموش می رفت و دود می کرد در کنج لانه ی موش می گفت شیخ جنت در نزد ما حقیر است یک روز...
-
یادت تمام قافیه ها را به باد داد
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:46
یادت تمام قافیه ها را به باد داد دار وندار قافیه آرا به باد داد زیبایی نسیم دل انگیز کوی دوست باران نزد ولی دل ما را به باد داد با قاصدی که مژده وصلش به ما رساند خود کیمیای خاک شفا را به باد داد آن نازنین که صد پر از اعجاز غنچه داشت با دست خود کتاب دعا را به باد داد عالم نصیب باد شد آنشب که یار ما موی سیاه مشک فزا را...
-
تو خسته ای گم گشته او پر کنده ام من
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:45
تردید دارم مرده ام یا زنده ام من / / گویا که دورم خسته ام بازنده ام من سوهان روح من شده دنیا پرستی / / دور از تبسم بی خیال خنده ام من عمری تلف شد در خیال خودنمایی / / از خود همیشه دائما شرمنده ام من در سی نمای چهره مرداب مردیم/ / تو خسته ای گم گشته او پر کنده ام من در جام چشمانم بریز ای جان چشمم / / نوشیدنت را طالبم...
-
دل به دریا زده دریا امشب
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:44
دل به دریا زده دریا امشب موج خیز است خدایا امشب دل تماما به تماشا داده در تماشا شده پایا امشب و سحر سرزده خواهد آمد این چنین است قضایا امشب حرفهای زدنی بسیار است مانده ام گرچه در این ی امشب گر بیاید همه را خواهد گفت یا کمی بعد سحر یا امشب آیه یوسف و چاه و سر ماه باز هم میشود آیا امشب کافشین باز دعا کن که شود باز شر از...
-
تقدیر و تشکر از همکاری های دوستان اسرائیل
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:43
در واکنش به کشتار مردم بی دفاع غزه سلام برادران مهمان نواز و عرب توجه فرمائید (الامراء الاعزا العربی فی کل موطن و موقف علی التخصیص الامیر عبدالله بن سعود و امیر الافضل مبارک هذه هدیتنا الرخیصه نقدم) برادران هخامنشی و وطن پرست آریایی اصیل عزیز توجه فرمائید (ادم دهیونام وزرگ خشایشیه هیدیکیه) عزیزان پان ترکیست و درگیر در...
-
باران سروده های تو را خیس میکند
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:42
باران سروده های تو را خیس میکند برف از بلور شعر تو تندیس میکند شیطان نشسته در سر راه نوشته ها این نغمه را ترانه ابلیس میکند پروردگار مهر و محبت هنوز هم شعر تو را رها ز لک و پیس میکند غیبت نمیکنم شب تار فرشته ها بر سر همیشه چسب و کلاگیس می کند چشم انتظار لحظه موعود میتوان دید آنچه را که آن گل نارسیس میکند تا کاف شین...
-
برگی از خاطرات من و معرفی زادگاهم
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:37
در باره خودم یک معرفی بچگانه من کاف شین یا کریم شاهزاده رحیمی تیمورلویی هستم اما شما به دلایلی می تونید منو (وحید رحیمی ) صدا بزنید یکی این که اولش اسمم وحید بود بعدها به خاطر خواسته پدر پدرم شد کریم به همین سادگی شاهزاده اش هم بهم نمی آد نه ارث سلطنت دارم نه شجره نامه سیادت متولد 13/5/1359 یا همون 23/7/1400 ء تیمورلو...
-
خداحافظ غزل یا غزل خدا حافظی؟!
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:35
ممکنه وقتی این کلمه ها رو میخونید (نمی دونم 10سال دیگه یا دو روز دیگه ) دیگه انگشتهای من قدرت چیدن حرفهای درخت یک غزل دیگه رو نداشته باشه به همین سادگی تموم میشه چطور بودم ؟ اگه یه کم واقع بین باشیم این آخرین غزلیه که همه ما باید بخونیم من تو دنیا غزلو خیلی دوست دارم ولی باید ازش جدا بشم و چه عاشقانه گذشتی غزل خداحافظ...
-
خطر پذیر و استوار بیا بیا جوانه شو
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:34
بیا به کلبه غزل روانه شو ترانه شو برای دیدن خدا همیشه عاشقانه شو اگر چه عشق دفن شد برای روزمره گی بیا و در بیاورش مخالف زمانه شو نشان نمیدهد صنم ،دگر طریق عشق را ز گیسوی کمان او رها سوی نشانه شو همیشه آسمان پر از ستاره های بی ریاست برای بی ریا شدن رها ز دام و دانه شو چقدر کاف شین به تو بگویم این کلام را به خود بیا و...
-
گرچه سرود ها همه اش عاشقانه نیست
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:33
گرچه سرود ها همه اش عاشقانه نیست له له زدن ز سینه سوزان بهانه نیست عاشق به غیر چهره معشوق ننگرد چشمی اسیر لیلی و چشمی به لانه نیست در آستان او همه از خون وضو کنند از چشم و دل چکیدن خونها فسانه نیست از پچ پچ ستاره به گوش کرات سرد جانی که گرم شد دگرش سرد خانه نیست اینجا دگر ندهندش زکوچه راه هر چشم رهگذر که غمش عاشقانه...
-
غزه
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:32
این غزل را در پست نظرات وبلاگ من ایرانیم افتخارم شهادت سرودم و اینم آخرین سروده کاف شین نوشته بودی عاشقی و عاشقی و مبتلا و عکس ابرویت رسید به دست من به دست ما نوشته بودی از دلت که گلستان آرزوست نوشته بودی از لبت که سرخ لاله ای نکوست نوشته بودی از بهار و برف سرد روزگار اگر تو چشم داشتی چه لاله ها سیاه شد اگر تو عاشقی...
-
تقدیم به پیشگاه ملکوتی دومین علی سلام الله علیها
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:31
ای تکسوار لحظه های عاشقانه ای زینت آئینه های بی بهانه در جان پاکت کربلایی زهر خورده تشنه ترین جانباز طوف هفتگانه بیت الحرام حرمتت در عرش برپاست ای آبروی مسجد و محراب و خانه تنها تورا بیمارها بیمار خواندند فریاد از ظلم نهانی زمانه حک کرده بر کتفت جوال نان و خرما بیمار را ره نیست بر رزم شبانه ما را به اسرار صحیفه ره...
-
حرفی که برای گفتن ازبر کردیم
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:31
حرفی که برای گفتن ازبر کردیم پر با زدنش تمام دفتر کردیم باید به ترازوی خدا دقت کرد آزادی فکر بوده یا برگردیم گاهی به خیال عالم دهر شدیم گه با نفس فرشتگان سر کردیم اصلاح طلب کمی قدیمی شده بود در 7 و چهار گاو نوبر کردیم آن آیه عجیب حرف ما را میزد مصلح نشدیم و کار کافر کردیم ما منتظریم که حکومت بکنیم با ناله خود گوش فلک...
-
درباره رموز دلم حرف میزنی
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:30
درباره رموز دلم حرف میزنی حرف از حقایقی کهن و ژرف میزنی بر فصل سبز و ساده و گرم کتاب عمر توجیه میکنی که چسان برف میزنی تو مهربان ترین معلم عمر منی فقط صرفا در این کلاس دم از صرف میزنی ظرف زمان حادثه ها کوچه دل است در این مکان به سنگ غم این ظرف میزنی با کاف و شین شقایق احساس آشناست وقتی که دم در این چمن از طرف میزنی
-
کفنم را عوض کنید
یکشنبه 12 خرداد 1387 00:30
کفی بالموت واعظا (واعظ مرگ برای نصیحت کافی است) «امیر مومنان علی علیه سلام الله ابدا» پوسیده این کفن ،کفنم را عوض کنید اصلا تمامی بدنم را عوض کنید اینجا غریبه ام ،نفسی یاد من کنید سنگِ سرِ درِ وطنم را عوض کنید چیزی از آن ولیمه برایم نمانده است یک ذره وضع گورکنم را عوض کنید احسانتان چمن شد و خشکید و خاک شد بذر بنای این...